خرداد ۱۰، ۱۳۸۹

انقلاب

تغییر شدید, فراگیر و اغلب خشونت آمیز اجتماعی و یا سیاسی یک کشور که به وسیله بخش بزرگی از جمعیت آن کشور به وجود می آید "انقلاب" نامیده می شود. انقلاب یک گزینه سیاسی شدید و گاهی افراطی از طرف گروههای مخالف جریان حاکم بر یک کشور است که معمولا زمانی روی می دهد که روش های ملایم تر و مصالمت آمیز برای ایجاد اصلاحات در سیستم سیاسی و اجتماعی یک کشور با شکست مواجه شده باشند

حتی زمانی که انقلاب به تحریک یک گروه اجتماعی کوچک (از لحاظ تعداد حامیان) بوجود آمده باشد, نفس به وقوع پیوستن یک انقلاب نشان دهنده یک نارضایتی عمیق در جامعه است. چه در انقلاب های خودجوش (که به ندرت روی می دهند), و چه در انقلاب های برنامه ریزی شده (توسط رهبران انقلاب), برای موفقیت یک انقلاب نیاز به زمانبندی بسیار دقیق, جمع آوری حامیان زیاد در بین جامعه و تعیین یک هسته فکری مرکزی (نظریه ای درباره شکل حکومت تازه) برای تشکیل حکومت جدید نیاز دارند

در تاریخ نوین, شاید یکی از مهمترین انقلاب ها از لحاظ تاثیرات بر سایر ملت ها, انقلاب آمریکا بوده است, هرچند بسیاری از مورخین آن را جنگ استقلال می دانند و نه یک انقلاب. اما جنگ استقلال نوعی مبارزه مسلحانه ی یک ملت با یک قدرت استعماری خارجی است که لزوما به ایجاد تغییرات بزرگ در کشور مستقل شونده منجر نشده و تنها نتیجه مستقیم آن یک حکومت بومی برای اداره آن کشور است, در حالیکه انقلاب آمریکا باعث ایجاد تغییراتی بزرگ در جامعه آمریکا و تشکیل یک جمهوری فدرال متفاوت با سایر حکومت های تاریخ شد

جوامع مدرن امروزی به خیزش های گذشتگان علیه حکومت های سرکوبگر, شرایط اقتصادی راکد و محدود کننده و تقسیمات طبقاتی شدید بین انسانها مدیون هستند. اما انقلاب ها همیشه موفق نبوده اند, برخی انقلاب ها به شدت سرکوب شده و اصلا موفق به براندازی نظام حاکم نمی شوند, و نتیجه برخی از انقلاب های شکل گرفته نیز ایجاد یک حکومت دیکتاتوری جدید با شکلی متفاوت است

یک انقلاب از جهاتی از یک کودتا تمیز داده می شود. کودتا یک نوع قبضه (به دست گیری) قدرت در یک کشور بوسیله یک بخش کوچکی از عناصر دولت حاکم است که در اغلب اوقات به وسیله نیروی نظامی صورت می گیرد. کودتا لزوما به ایجاد تغییرات عمده در سیستم اجتماعی کشور نمی شود اما در عرصه سیاسی تغییرات ممکن است از مجبور کردن فرد یا افراد حاکم به ایجاد تغییرات تا جایگزینی حاکمین و یا حتی سیستم حاکم باشد

همچنین بین انقلاب و شورش نیز مرزی وجود دارد. یک شورش می تواند یک تلاش شکست خورده برای یک انقلاب, ابراز خشونت آمیز نارضایتی با اهداف محدود (مثلا ایجاد تغییرات کوچک) و یا تغییر فرد حاکم (و نه لزوما تمامی سیستم) باشد

انقلاب همچنین به صورتی گسترده تر به هر نوع تغییر بزرگ تاریخی در یک جامعه هم اطلاق می شود

مهمترین انقلاب های جهان در چند قرن اخیر بر اساس تاریخ بوقوع پیوستن به ترتیب انقلاب انگلیس (قرن هفدهم), انقلاب آمریکا (قرن هجدهم), انقلاب فرانسه (قرن هجدهم) و انقلاب روسیه (قرن بیستم) هستند

خرداد ۰۸، ۱۳۸۹

آزادی

مقدمه

حق افراد برای رفتار بر اساس میل شخصی را "آزادی" می نامند. از این نوع آزادی, بیشتر با عنوان آزادی های فردی یاد می شود. در صورتی که مردم یک کشور قدرت سیاسی و اجرایی کشور خودشان را به دست بگیرند, به این نوع از آزادی, "آزادی ملی" می گویند

در یک دسته بندی سنتی, آزادی را در سه دسته طبقه بندی می کنند؛ آزادی مدنی, آزادی سیاسی و یک مفهوم تازه از آزادی که یک آزادی کلی و عمومی را مانند آزادی در رشد و استفاده از فرصت ها و تحصیل را شامل می شود

شکل گیری و گسترش آزادی

شاید بتوان منشا خواسته انسان ها برای آزادی را در انسان های اولیه ای یافت که شکل دهنده اولین و ابتدایی ترین جوامع بشری بودند. هرچند احتمالا مفهوم آزادی برای آنان چیزی متفاوت با مفهوم مدرن و امروزی آن بوده است, اما میل اصیل انسان به آزادی عمل بین انسان های امروزی و اجداد ابتدایی آنها مشترک به نظر می رسد

در روزگار باستان (پس از شکل گیری جوامعه نسبتا پیچیده), آزادی, بیشتر به معنی آزادی ملی بوده (یعنی استقلال از کشورهای قدرتمندتر) و شاید نه آزادی فردی نوع انسان (برده داری در آن زمان به عنوان یک روال عادی در جوامع مختلف متداول بوده است)

در قرون وسطی, آزادی بیشتر به خواسته های گروههای اجتماعی که از حاکمین (و کلیسا) رویگردان بوده و به آنها اعتراض داشتند, اشاره داشت. این گونه اعتراض ها, عامل اصلی تحمیل "فرمان کبیر" به پادشاه انگلستان در سال 1215 از طرف "بارون" ها منجر شد.این سند تاثیر بسیاری بر آزادی های انسانی داشت

با پایان قرون وسطی, دوران رنسانس باعث به وجود آمدن مشکلاتی در زمینه آزادی فکری ایجاد کرد که منجر به ایجاد تغییراتی در اعتقادات مذهبی کلیسای کاتولیک و کاهش شدید نفوذ آن در بین روشنفکران شد. این اصلاحات بعدها باعث گسترش خواسته های آزادی مذهبی و آزادی اندیشه و بیان شده و به تدریج آغازگر کاهش توان کلیسا در بین مردم هادی شد

در این بین, انقلاب های ملت های متمدن و پیشرو برای آزادی تاثیر زیادی بر ملت های دیگر گذاشت. در زیر به سه انقلاب عمده در جهان که باعث گسترش شدید آزادی های فردی و اطمینان از حفط آن شده است, اشاره شده است

انقلاب انگلیس در قرن هفدهم, نتیجه چند قرن عدم نظارت و اعمال قدرت صرفا ظاهری سیستم قضایی و قانونگذاران بر پادشاه بود . پس از آن "قانون حقوق انگلیس" در سال 1689 در پارلمان تصویب شد که قدرت را به دولتی برخاسته از پارلمان منتقل کرد و پس از آن پادشاه به مقامی تشریفاتی تبدیل شد

انقلاب آمریکا در سال 1776 یک ارتباط بین آزادی های فردی و خواسته های مبنی بر تشکیل یک کشور جدید ایجاد کرد. تصویب و انتشار "اعلامیه استقلال" به وسیله انقلابیون آمریکایی منعکس کننده قرن ها تلاش برای آزادی از انگلستان بود. دومین منشور آزادی شاخص در انقلاب آمریکا, قانون اساسی آمریکا بود. در ده اصل اول این قانون, که به عنوان "لایحه حقوق" شناخته می شود, قانون اساسی حقوق مدنی افراد را تضمین می کند

انقلاب کبیر قرانسه در سال 1789 باعث از بین رفتن سیستم فئودال در فرانسه و تشکیل یک دولت به نمایندگی از مردم شد. از نظر رهبران انقلاب فرانسه آزادی به عنوان یکی از حقوق طبیعی انسان ها به شمار می رفت. این آزادی می بایست بدون دخالت از منبعی دیگر مورد استفاده قرار بگیرد اما این اصل را پذیرفته بودند که در جامعه نیاز به تبعیت داوطلبانه جامعه از محدودیت های ضروری (تبعیت از این محدودیت ها برای کل جامعه اختیاری ولی برای تک تک افراد الزامی است) برای بهره برداری از منافع یک جامعه منظم و سامان یافته, وجود دارد. این ایده ها حق آسمانی پادشاهان برای حکومت کردن را به چالش کشید و نظریه ی جدیدی را جایگزین آن کرد مبنی بر اینکه مردم حق حکومت کردن بر خود را دارند و پادشاهی زمانی شکل می گیرد که حقوق طبیعی انسان ها مورد تعرض قرار بگیرد. انقلاب فرانسه منجر به صدور "اعلامیه حقوق انسان و شهروندی" شد که بسیاری از اعلامیه های آزادی در اروپا در قرن نوزدهم از آن بهره برداری کردند

حقوق و محدودیت ها

از آنجا که آزادی بی حد و اندازه با زندگی مسالمت آمیز انسان ها در تناقض است, برخی محدودیت ها برای آزادی رفتار انسان ها ضروری به نظر می رسد. اصولا هر نوع عملی از طرف افراد با نوعی از محدودیت همراه است. آزادی با این نگاه به این صورت تعریف می شود که افراد تا جایی آزاد هستند که آزادی دیگران را مخدوش نکنند

اقداماتی که به آزادی های دیگران تعرض کند, از این دیدگاه ممنوع هستند. طبیعت و وسعت محدودیت ها و نحوه اعمال آنها برای بسیاری از فلاسفه و قانونگذاران در طول تاریخ عامل بحث های طولانی بوده است. تقریبا تمامی این بحث ها منجر به احساس نیاز به یک حکومت شده است, به معنی فرد یا افرادی که دارای قدرت کافی برای اعمال محدودیت های ذکر شده باشد

در دوران نوین, به قوانینی جهت تعیین اصول و وسعت محدودیت برای آزادی ها, نتیجه زیادی می شود. بسیاری از افراد همه دولت ها را شیطانی دانسته و جامعه ای را ایده آل می دانند که در آن افراد, خود, اقدام به تعیین محدودیت های آزادی های فردی, بر اساس بینش خودشان از شرایط جامعه, کنند

در این نظریه, یک تعادل بسیار مناسب بین آزادی عمل افراد جامعه بدون مداخله دیگران, و نیاز جامعه برای محدود کردن آزادی اقدامات افراد به شدت رد شده است ولی در هیچ کجای جهان, تا کنون این ایده تجربه موفقی نداشته است

تاریخ شاهد انواع زیادی از جوامع بوده است, از جوامع پادشاهی و خودکامه که در آن آزادی افراد تا حد زیادی نادیده گرفته می شده است و یا حتی جوامعی که در آن آزادی مفهوم چندانی نداشت, تا جوامع دموکراتیک امروزی که در آن آزادی های هر فرد به عنوان عضوی از جامعه بصورت قانونی و مدون تشریح می شوند

تاریخ در نهایت بیانگر میل ذاتی تمامی انسان ها برای آزادی است و آنرا در انقلاب ها و گاهی جنگ های بین دیکتاتوری ها و دموکراسی ها و یا بین استعمارگران و استقلال خواهان به خوبی نشان می دهد

چالش ها و مشکلات نوین

پس از انقلاب های انگلیس, آمریکا و فرانسه, بیشتر گرایش های آزادی خواهانه در جهان به سه دسته تقسیم می شدند: درخواست استقلال کامل کشورهای کوچک تر و ضعیف تر از کشور های قدرتمند تر و به دست گیری کامل قدرت بوسیله مردم این کشور ها, درخواست آزادی سیاسی و اندیشه و آزادی بیان در کشور هایی که دارای حکومت های خودکامه و سرکوبگر بودند, و تلاش اقلیت های قومی, نژادی و مذهبی برای خارج شدن از زیر سایه اکثریت جامعه در درون یک کشور مانند خودمختاری فرانسوی زبانان در "کبک" کانادا و دست یابی سیاه پوستان به حقوق برابر با سفید پوستان در آمریکا

با احترام و به رسمیت شناختن آزادی های فردی در دوران نوین, امروزه مسئله به نقطه ای دیگر انتقال پیدا کرده و آن آزادی کامل بیان و البته آزادی مطبوعات است. همزمان با رشد ملت ها از نظر جمعیت و تنوع اجتماعی, دولت ها خواستار کنترل بیشتر بر گروههای مختلف اجتماعی شدند و سعی در اعمال آن کردند. کسانی که این اعمال قدرت بیشتر را مورد انتقاد قرار می دهند, نسبت به از دست رفتن هرچه بیشتر آزادی های فردی هشدار می دهند

برخی دیگر بر این باور هستند که تنها در صورتی که دولت ها دارای چنین قدرتی باشند می توانند مشکلات پیچیده ی جوامع به شدت متحرک, در حال تغییر و پر جمعیت (نسبت به گذشته) را حل کنند. در کل می توان گفت که دولت ها به شدت نگران افرادی هستند که فعالانه خواستار آزادی هایی هستند که در قرن بیستم تعریف شده اند

یک چالش برای تعریف سنتی از آزادی با انقلاب روسیه در سال 1917 به وجود آمد. دولت تشکیل شده در نتیجه این انقلاب, که بر پایه نظریه های "مارکسیست" بود, بر این عقیده بود که تمامی تعاریف قبلی از آزادی مبتنی بر آرامان گرایی طبقه حاکم جامعه بوده و هیچ سودی برای عموم مردم نداشته است. در آن زمان, دولت معتقد بود که با از بین رفتن فاصله بین طبقات جامعه, آزادی حقیقی به دست می آید

پیروزی انقلاب روسیه امید هایی را در روسیه برای شکل گیری دوران جدیدی از آزادی بشری بوجود آورد اما پس از قدرت گیری "جوزف استالین" در شوروی سابق که بر پایه ایجاد وحشت و سرکوب فوق العاده شدید مخالفان رور به روز قدرتمندتر می شد, بسیاری از مردم به این نتیجه رسیدند که "سوسیالیسم" (به معنی مالکیت جمعی دارایی ها) به دیکتاتوری ختم می شود

تغییرات بعدی در تعریف آزادی در نیمه اول قرن بیستم توسط حکومت های تمامیت خواه در آلمان, ایتالیا و اسپانیا شکل گرفت. در این کشور ها آزادی های مدنی به طور کامل از بین رفت و خواسته های شهروندان در چهارچوب منافع و خواست های دولت ها محدود شد و هر گونه عدم تبعیت با مجازات های سنگین مواجه شده و شهروندان از طریق ترور و وحشت به فرمانبرداری از دولت وادار می شدند

پس از جنگ جهانی دوم, آزادی به ایتالیا و آلمان غربی (آلمان پس از شکست در جنگ جهانی دوم به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم شد اما این دو قسمت در سال 1991 دوباره به هم پیوسته و "جمهوری فدرال آلمان" را تشکیل دادند) بازگشت و در سال 1975 اسپانیا نیز پس از مرگ دیکتاتور اسپانیایی "فرانچسکو فرانکو" به آزادی رسید

هرچند برای آزادی تعاریف زیادی ارائه شده, انسان های زیادی در راه رسیدن به آزادی های آرمانی خود مبارزه کرده, مورد شکنجه قرار گرفته و یا حتی کشته شده اند, اما هنوز این مسئله در بسیاری از نقاط جهان حل نشده باقی مانده است

هرچند بسیاری آمریکا را مهد آزادی و فرانسه را با نام فرانسه آزاد می شناسند, اما کشور های بسیار زیادی در جهان هستند که فارغ از میزان رفاه و توان اقتصادی, دارای سیستم های سیاسی و اجتماعی آزاد بوده و در کنار آن کشور های ثروتمندی را می توان یافت که در عین پیشرفت در زمینه های مختلف دارای نظام سیاسی بسته و غیر دموکراتیک هستند. امروزه شاید قاره اروپا و آمریکا را بتوان دارای بیشترین کشور های دموکراتیک و آزاد, و آفریقا و آسیا را قاره هایی دارای بیشترین سیستم های دیکتاتوری و سرکوبگر دانست

خرداد ۰۳، ۱۳۸۹

انتخابات

انتخابات

انتخابات, فرایندی است که در طی آن به تمامی افراد یک سازمان و یا جامعه این فرصت داده می شود که نمایندگانی را برای تصمیم گیری از جانب رای دهندگان, انتخاب کنند. مهمترین انتخابات در یک جامعه, انتخابات برای تعیین رهبر محلی, ایالتی و یا ملی است. امکان انتخاب اینکه چه کسی برای تصدی یک مقام برگزیده شود به مردم این امکان را می دهد که در سیاست, برنامه ها, جهت دهی آینده و اقدامات دولت دخالت کنند

در عین حال, انتخابات وظیفه پاسخگویی به مردم را بر عهده برگزیدگان محول می گذارد. نگرانی از شکست در انتخابات بعدی, فشار بسیاری را بر افراد در راس قدرت اعمال می کند تا به گونه ای مسئولانه تر در برابر مردم رفتار کرده و نظرات آنان را در تصمیم گیری هایشان دخالت دهند

در کشور هایی که انتخابات برگزار نمی شود, معمولا یک فرد و یک جریان محدود طرفدار او در کشور قدرت را به دست می گیرند و مردم دخالتی در تصمیم گیری ها ندارند. در این کشور ها عمدتا دولت مخالفان خود را سرکوب می کند چرا که نیاز به رای مردم را احساس نمی کند

همچنین کشور هایی وجود دارند که علیرغم برگزاری انتخابات, دولت با محدود کردن شرایط نامزدی, ممانعت از نامزدی افرادی که با جریان حاکم مخالف هستند و یا حتی دخالت در انتخابات (جابجایی آراء مردم) بر نتیجه انتخابات تاثیر گذاشته و مسیر دموکراسی را تغییر می دهند. دلیل برگزاری انتخابات در این گونه کشور ها غالبا ظاهر سازی برای حفظ وجهه داخلی و خارجی نظام حاکم است

رفراندوم

به فرایندی گفته می شود که در طی آن تصمیم گیری درباره موضوعی مشخص به دلایلی به مردم کشور محول می شود. این واژه می تواند برای اشاره به خود موضوع مورد رای گیری نیز اطلاق شود

نوعی از رفراندوم نیز وجود دارد که در آن رای دهندگان تنها برای مشاوره دادن به تصمیم گیرندگان رای می دهند و نتیجه تصمیم گیری لزوما با رای داده شده هماهنگ نیست. در این نوع از رفراندم, رای گیری صرفا مانند یک نظرسنجی عمل می کند

در اغلب کشور های دموکراتیک جهان برای هرگونه تغییر در قانون اساسی باید یک رفرانددم برگزار شود. در این رفراندوم مردم به تغییراتی که قرار است در قانون اساسی اعمال شود رای مثبت یا منفی می دهند. اعمال تغییرات مورد رفراندوم منوط به رای مثبت مردم بوده و در صورت دادن رای منفی, آن تغییرات اعمال نمی شوند

اکثر کشور های جهان برای تعیین قانون اساسی پس از استقلال, تغییر حکومت و یا تغییر قانون اساسی یک رفراندوم برگزار کرده و در آن شهروندان به نوع حکومت, قانون اساسی و یا تغییرات در آن رای می دهند

خرداد ۰۲، ۱۳۸۹

تحریم

تحریم, نوعی تنبیه است که بوسیله کشورهای مختلف در نظر گرفته می شود تا کشور مورد تحریم را به اصلاح رفتار وادار کند. تحریم می تواند شامل اقدام نظامی و یا اقداماتی برای بر هم زدن مبادلات عادی و متداول باشد که اغلب بصورت منع صادرات به, و واردات از کشور مورد تحریم, تعلیق کمک های مالی و یا توقیف دارایی های خارجی یک کشور باشد

معمولا تحریم ها زمانی برقرار می شوند که یک کشور قوانین بین المللی را زیر پا گذاشته باشد, مانند اقدام به تجاوز نظامی, نقض حقوق بشر و یا تلاش در جهت مبادلات غیر قانونی

تحریم ها معمولا شهروندان غیر نظامی کشور خاطی را بیش از دولت آن کشور تحت تاثیر قرار می دهند. به همین دلیل تحریم های اقتصادی به عنوان جایگزینی برای محاصره یک شهر و یا کشور و گرسنگی دادن سکنه آن (همانند جنگ های گذشته) محسوب می شوند

تحریم ها همچنین شهروندان کشور اعمال کننده تحریم را نیز تحت تاثیر قرار می دهند. این تاثیر شامل کالاهایی می شود که شهروندان کشور اعمال کننده تحریم از کشور تحت تحریم تهیه می کرده اند و البته یک بازار که برای صادرات از دست می دهند

نمونه ای از این تاثیرات, تحریم فروش گندم به شوروی سابق از طرف آمریکا در سال 1980 بود که باعث کاهش شدید فروش غلات آمریکا شده و به دلیل اعتراض کشاورزان آمریکایی به دلیل از دست دادن یک بازار مناسب, لغو شد

تحریم ها ممکن است توسط یک کشور و یا سازمان های بین المللی اعمال شوند. تحریم های اقتصادی طرح شده توسط یک یا چند کشور ممکن است به راحتی دور زده شوند, حتی از راههای قانونی و از طریق کشورهای بیطرف

زمانی که تحریم های اقتصادی نتیجه بخش نباشند, معمولا کشور های تحریم کننده سعی در تغییر روش برای اعمال فشار بیشتر بر کشور مورد تحریم می کنند. اما تحریم های بین المللی که توسط سازمان های بین المللی مانند سازمان ملل متحد وضع می شوند معمولا دارای تاثیر بیشتری هستند

علاوی بر این, زمانی که تحریم ها از طرف سازمانی بین المللی وضع شوند به نوعی به یک قانون بین المللی تبدیل می شوند, و نه صرفا درگیری بین چند کشور محدود, و تعهد کشور های مختلف جهان را برای پیروی از آن بالا می برد

منشور سازمان ملل متحد, به شورای امنیت اختیارات و قدرت کافی برای وضع و اعمال تحریم ها را می دهد و از سال 1945 هر دو نوع تحریم نظامی و اقتصادی را به رسمیت شاخته است

نمونه ایی از تحریم نظامی, تحریم (اقدام) نظامی علیه کره شمالی به هنگام حمله به کره جنوبی در سال 1950 میلادی می باشد. همچنین تحریم های اقتصادی نیز بر ضد این کشور شامل ممنوعیت فروش تجهیزات نظامی و کالاهای استراتژیک همراه با اقدام نظامی به تصویب رسید

در میانه دهه شصت میلادی سازمان ملل متحد یک تحریم همه جانبه تجاری را برای فشار بر دولت سفید زیمبابوه به تصویب رساند تا این کشور را مجبور کند تا حقوق سیاسی مردم بومی را در مرزهایش به رسمیت بشناسد

در سال 1990, پس از حمله عراق به کویت, هر دو تحریم نظامی و اقتصادی علیه این کشور به کار رفت. تحریم های اقتصادی تا سالها بعد و در زمان حمله آمریکا و متحدانش به عراق در سال 2002 پا برجا بودند

سایر سازمان های بین المللی نیز ممکن است تحریم هایی را وضع کنند. به عنوان مثال اتحادیه اروپا در سال 1992 از سازمان ملل درخواست کرد تا تحریم های اقتصادیی را علیه جمهوری فدرال یوگسلاوی اعمال کند. سازمان ملل متحد نیز تحریم هایی را برای پایان جنگ در آن منطقه وضع کرد

تحریم ها معمولا دارای عمر کوتاهی هستند اما به عنوان بخشی از سیاست بین الملل شناخته می شوند. اما نمونه های بسیار بلند مدتی نیز در بین آنها یافت می شود. به عنوان مثال در سال 1962, سازمان ملل متحد تحریم های اقتصادی سنگینی را برای هر گونه مبادله تجاری با کوبا, در پی اعلام رهبر کوبا, "فیدل کاسترو" مبنی بر کمونیستی شدن این کشور وضع کرد. در آن زمان اتحاد جماهیر شوروی سابق به یک شریک تجاری عمده برای کوبا تبدیل شد. پس از فروپاشی شوروی در سال 1990 این تحریم ها هنوز پابرجا مانده بود

تحریم هایی که چندان سختگیرانه نباشند اغلب دارای تاثیر زیادی نیستند, مانند تحریم ایتالیا در سال 1935 میلادی. در این سال با دلیل اینکه کالاهای اساسی مانند فلزات و سوخت از تحریم ها مستثنی شده بود, تاثیر زیادی بر این کشور نگذاشت

ارزش و کارایی تحریم ها هنوز یک موضوع مورد بحث است, شاید به این دلیل که رسیدن به یک تفاهم جمعی بین کشور ها برای وضع تحریم علیه یک کشور دیگر کاری دشوار به شمار می رود. اما باید به این نکته نیز اشاره کرد که تحریم سنگین علاوه بر فشار به دولت از نظر مالی و تامین نیاز های کشور, می تواند باعث نارضایتی داخلی و فشار بیش از حد بر دولتمردان یک کشور از طرف مردم شود