مهر ۰۷، ۱۳۸۹

آمریکا، دشمن اسلام!؟

مرگ بر آمریکا! این جمله ای است که برای بسیاری از ایرانیان و مسلمانان در جهان آشناست. بسیاری از ما این جمله را بارها شنیده ایم. بسیاری آن را بارهای تکرار کرده ایم و همواره به عنوان ایرانی و برخی از ما به عنوان مسلمان آن را بر زبان آورده ایم تا نفرت خود را از آنچه که در بین مسلمانان به دشمن اسلام معروف است نشان دهیم

اما آیا هرگز پاسخی برای این سوال داریم که "آیا آمریکا دشمن اسلام است؟". برای پاسخ به این سوال باید به سیستم سیاسی و اجتماعی آمریکا و اقدامات این کشور توجه کرد. آمریکا از بدو استقلال از بریتانیا در سال 1776 میلادی کشوری با نظام سیاسی دموکراتیک و سکولار (بر پایه ی جدایی دین از سیاست) بوده است

این بدان معناست که دولت آمریکا در مسائل مذهبی شهروندانش (و شهروندان کشورهای دیگر جهان) مداخله نمی کند. در آمریکا آزادی کامل برای پیروان مذاهب مختلف وجود دارد و مسلمانان نیز مانند مسیحیان که اغلب شهروندان آمریکایی را تشکیل می دهند از قوانین و امکانات یکسان بهره می برند

بی طرفی دولت در مسائل مذهبی در آمریکا به خوبی از حمایت رئیس جمهور این کشور از ساخت مرکز اسلامی در نزدیکی محل برجهای دو قلوی فرو ریخته در 11 سپتامبر 2001 به خوبی مشاهده می شود. اما با این وجود بسیاری از مسلمانان جهان آمریکا را دشمن باورهایشان می دانند

شاید یکی از دلایل این امر را فرهنگ متفاوت این کشور (که دارای ارزشهایی کاملا متفاوت با ارزشهای اسلامی است) و نفوذ بی اندازه فرهنگی آمریکا در جهان دانست. در واقع گرایش شدید جوانان در جوامع مختلف و حتی در جوامع نسبتا سنتی اسلامی در آسیا و آفریقا باعث نگرانی شدید تندروهای اسلامگرا از بی توجهی به ارزشهای اسلامی شده است

در نتیجه این نفوذ فرهنگی، بسیاری از جوانان مسلمان مایل به زندگی به سبک غربی شده اند و این باعث شده برای تحریک احساسات و تعصبات مذهبی نیاز به یک دشمن بیگانه احساس شود. این دشمن بیگانه شاید بتواند پیشرفته ترین و ثروتمندترین کشور جهان باشد

به این نگاه می توان به این نتیجه رسید که این آمریکا نیست که دشمن اسلام است، بلکه این ابرقدرت اول دنیاست که باید از دید تندرو ها به عنوان دشمن دین اسلام معرفی شود تا پایه های قدرت آنان را محکم تر کند. در نتیجه در صورتی که روزی کشوری دیگر به قدرت برتر جهان تبدیل شود (به عنوان مثال، چین)، احتمالا آمریکا جای خود را به چین خواهد داد و بسیاری از تندروهای مذهبی در جهان چین را تهدیدی برای اسلام خواهند دانست

مهر ۰۲، ۱۳۸۹

قرآن سوزی در آمریکا، چرا!؟

تری جونز یک کشیش در فلوریدای آمریکا ادعا کرده بود که در سالروز 11 سپتامبر قصد به آتش کشیدن قرآن را دارد. این ادعای وی در آمریکا و سایر نقاط جهان با واکنش هایی شدید مواجه شد. نه تنها مقامات بلند پایه آمریکایی این اقدام وی را محکوم کردند، بلکه بسیاری از مسلمانان در آمریکا و سایر نقاط دنیا به آن واکنش نشان دادند

در پی این ادعا، مسلمانان در کشورهای اسلامی به شدت به این بی حرمتی به کتاب مقدس خود اعتراض کردند. این اعتراض ها در برخی از کشورهای مانند هند و پاکستان به خشونت کشیده شد و تعداد زیادی از معترضین جان خود را از دست دادند

این موضوع به جایی کشیده شد که ژنرال پترایوس فرمانده نیروهای آمریکایی در افغانستان اعلام کرد که تصویر سوزاندن قرآن بدون شک بر تلفات نیروهای آمریکایی در عراق خواهد افزود. این از معدود دفعاتی است که یک مقام بلند پایه نظامی درباره مسائل سیاسی داخلی آمریکا اظهار نظر می کند. این موضوع خود به اهمیت مسئله می افزاید

در این بین بررسی دلایل چنین اقدامی و واکنش ها به آن خالی از لطف نیست. یکی از دلایل احتمالی این ادعا می تواند میزان تنفر شدید مسیحیان تندرو نسبت به مسلمانان تندرو باشد. هرچند مسلمانان پیامبر مسیحیان را پیامبری الهی می دانند، اما مسیحیان چنین نظری درباره پیامبر مسلمانان ندارند و این می تواند راه را برای مسیحیانی که مایل به توهین به مقدسات مسلمانان هستند، باز می کند

یکی دیگر از دلایل احتمالی این اقدام می تواند تلاش برای جلب توجه مسیحیان بیشتر به مسئله اسلامگرایان افراطی و سعی در تحریک حس تنفر در آنان نسبت به مسلمانان دانست. به عبارتی افرادی مانند آقای جونز ممکن است به دنبال سوء استفاده از حساسیت شهروندان آمریکایی نسبت به دو مسئله 11 سپتامبر و اسلامگرایی در کشورشان است. با استفاده از حس منفی آمریکایی ها نسبت به این دو مسئله می توان مسلمانان را در جامعه آمریکا منزوی تر کرد

یک دلیل احتمالی دیگر نیز می تواند تنها تلاشی برای معروف شدن باشد. بودن شک باید اعتراف کرد که یک کشیش ساده در کلیسایی کوچک در فلوریدا تبدیل به یک فرد خبرساز شده است که در سراسر جهان شناخته شده و صرفا ادعای او مبنی بر تصمیم به سوزاندن قرآن می تواند باعث کشاندن تندروهای مسیحی بیشتری به کلیسایش شود

اما آیا این اقدام او به جز عواقبی که ممکن است برای آمریکا داشته باشد برای خودش نیز هزینه ای در بر خواهد داشت؟ در پاسخ به این سوال باید گفت که آقای جونز با این ادعا خود را در معرض حمله احتمالی تندروهای مسلمان قرار داده است و این می تواند جان او را به خطر بیاندازد

در پایان باید گفت هر چند دلایل بدبینی آمریکایی ها و اروپایی ها نسبت به مسلمانان می تواند تا حدی قابل درک باشد، اما باید این مسئله را نیز در نظر گرفت که تعداد مسلمانان تندرو نسبت به کل مسلمانان بسیار پایین است و نباید اقدامات افرادی را به کل مسلمانان نسبت داد. همچنین باید در نظر داشت که تحمل مذهبی و همزیستی مصالمت آمیز از ارزشهای نوین جامعه بشری هستند که هزینه بسیار گزافی در طول تاریخ برای رسیدن به این نقطه پرداخت شده است. بنابراین توهین به یک دین و کتاب مقدس بیش از یک میلیارد نفر در جهان را باید اقدامی ناپسند دانست

شهریور ۲۹، ۱۳۸۹

افراط گرایی مذهبی - قسمت دوم

یکی از راههای مقابله با افراط گرایی، مقابله با فقر و ایجاد امکان دسترسی افراد به آموزش است. د صورتی که به مهمترین مراکز تجمع گروههای تندرو مذهبی در جهان نگاه کنیم به نام کشورهایی مانند افغانستان، پاکستان و سومالی برخورد می کنیم که نه تنها کشورهایی فقیر محسوب می شوند، بلکه شهروندان این کشورها بصورتی گسترده و ریشه ای از دسترسی به آموزش مناسب به ویژه برای زنان محروم هستند

این فقر ترسناک باعث می شود که گروههای تندرو با وسوسه تامین غذا و مکان زندگی (عموما کمپ های آموزش تروریست ها) کودکان کم سن و سال را به ویژه از خانواده های فقیرتر جامعه به سمت خود جذب کنند. این افراد بصورتی متمرکز و سازمان یافته مورد آموزش اصول مذهبی (متناسب با برداشت گروه از اسلام) و روش های جنگ و درگیری قرار می گیرند

این افراد پس از رسیدن به سنین بالاتر به مهره هایی کاملا کنترل شده برای رهبران گروهها تبدیل می شوند که می توان با دادن وعده زندگی بی نقص در جهان پس از مرگ آنان را به راحتی به کام مرگ کشاند. استفاده از این افراد برای انجام عملیات انتخاری یکی از ترسناک ترین و تاثیرگذارترین سلاح های بشر برای ایجاد وحشت عمومی محسوب می شود

عدم امکان آموزش مناسب در کشورهای فقیر نیز یکی از عواملی است که افراد را به سمتی سوق می دهد که هر گونه ادعای رهبرانشان را در زمینه های مذهبی بدون تردید کردن و بدون پرسش بپذیرند. این افراد در صورتی که می توانستند به آموزش و ارتباطات آزاد با دنیای خارج از محیط زندگی خود دسترسی داشته باشند ممکن بود به افرادی متفاوت با آنچه هستند تبدیل شوند

از دیگر دلایل وجود و یا حتی رشد بنیادگرایی مذهبی، معادلات سیاسی است. به عنوان مثال زمانی که گروههای مذهبی در افغانستان برای رفع اشغال کشورشان با ارتش شوروی در حال مبارزه بودند، مورد حمایت آمریکا قرار می گرفتند که باعث رشد افراط گرایی مذهبی می شد. اما پس از ترک افغانستان توسط شوروی و به قدرت رسیدن تندروها در افغانستان و به ویژه پس از حملات یازده سپتامبر، بنیادگرایی اسلامی از طرف آمریکا به عنوان تهدیدی جدی شناخته شد

همچنین باید به حمایت برخی از کشورها از بنیادگراها برای رسیدن به اهدافی سیاسی اشاره کرد. به عنوان مثال ترویج بنیادگرایی در داخل ایران توسط دولت این کشور باعث محکم تر شدن جای پای حاکمیت در جامعه ای می شود که به سرعت به سمت میل به جدایی دین از سیاست حرکت می کند

در هر حال بدون در نظر گرفتن دلایل آن، باید اذعان داشت که بنیادگرایی مذهبی در جهان به ویژه در میان مسلمانان خطری عمده نه تنها برای آمریکا، بلکه برای تمامی جهان محسوب می شود. روندی که در صورت عدم توقف می تواند دنیا را به سمت اغتشاش و یا به سمت جنگ جهانی دیگری و یا حتی نسل کشی در مناطی از جهان پیش ببرد

شهریور ۲۵، ۱۳۸۹

افراط گرایی مذهبی - قسمت اول

پیروان هر دین و یا ایدئولوژی در طول تاریخ، خود را بصورتی مطلق در رابطه با باور داشتن به اعتقاداتشان محق دانسه و باور های خود را مطلقا صحیح می پنداشته اند. این صحیح پنداری مطلق باعث عدم سازش پذیری این افراد نسبت به عقاید متفاوت و یا گهگاه متضاد می شده است

چنین امری باعث ایجاد دیکتاتوری های مذهبی و سرکوب عقاید اقلیت ها در جوامع، تبعیض علیه پیروان مذاهب مختلف و حتی جنگ و نسل کشی شده است. هد این گونه رفتارهای خشن از طرف تندروهای مذهبی، تحمیل و گسترش باورهای این افراد در جامعه و حتی در کشورهای دیگر بوده است

نمونه هایی از رفتار انعطاف ناپذیر مذهبیون در طول تاریخ را می توان در رفتار موبدان زرتشتی در دوران ساسانیان در ایران، اعمال قدرت بی حد و مرز کلیسای کاتولیک در اروپا در قرون وسطی، قربانی کردن انسان برای خدایان تحت نفوذ مقامات مذهبی در آمریکای مرکزی و جنوبی پیش از ورود اروپاییان به این قاره (مانند تمدن های انکاها و مایاها) و رفتار دولت های بنیادگرای اسلامی مانند ایران و عربستان سعودی در حال حاضر مشاهده کرد

ریشه های چنین رفتاری را می توان در تفکرات ریشه های هر ایدئولوژی یا دین و مذهب جستجو کرد. هر دین خود را کامل ترین و مناسب ترین راه برای رسیدن به سعادت (به گونه ای که خود دین آن را تعریف می کند) می داند. برای رساندن پیروان به این سعادت، دین دارای قوانینی است که پیروانشرا به انجام برخی از کارها امر می کند و از انجام دادن برخی دیگر منع می کند. در این امر و نهی افرادی که دلیلی قانع کننده برای تمکین از دستورات دینی پیدا نمی کنند و از این دستورات پیروی نمی کنند مورد خشم پیروان آن دین قرار می گیرند

از آنجا که پیروان هر دین، باور های خود را مطلقا صحیح می دانند توان تحمل و پذیرش عدم تمکین از باورهایشان را نداشته و این باعث می شود استبداد مذهبی، درگیری و جنگ و یا حتی نسل کشی با هدف حفاظت و به اجرا گذاشتن دستورات دینی روی دهند

افراط گرایی مذهبی و اجبار خشونت آمیز افراد به تمکین از قوانین اسلامی در بخش هایی از افغانستان و پاکستان توسط طالبان نمونه ایی از عدم تحمل مذهبیون نسبت به افرادی دانست که به تعبیر تندروها با رعایت نکردن دستورات مذهبی گناهکار و دشمن دین هستند و باید از بین بروند. در این صورت برای مقابله با این افراد، گروههایی دیگر شکل می گیرند ممکن است آزادی خواه و یا حتی گروههای خشنی تنها با باورهای متفاوت باشند

شهریور ۱۸، ۱۳۸۹

ایران، حرکت به سمت انزوای کامل

در دنیای امروز تمامی کشورهای دنیا برای تامین نیازهایشان به یکدیگر نیازمندند. در این بین برای گرفتن یاری از یکدیگر، هر کشور نیاز به برقراری ارتباط با تعداد بسیار زیادی از کشورهای جهان دارد. هیچ کشوری در جهان بدون در نظر گرفتن توانایی های داخلی اش نمی تواند بدون ارتباط مناسب به سایر کشورهای جهان به رشد و شکوفایی خود ادامه دهد

این مساله برای کشورهای در حال توسعه که به شدت به جذب سرمایه و ورود فناوی های نو نیازمندند، اهمیت بیشتری پیدا می کند. در این بین می توان به دو کشور همسایه اشاره کرد که با وجود نزدیکی به یکدیگر و داشتن شرایطی نسبتا برابر در نیم قرن گذشته با یکدیگر تفاوتی فاحش پیدا کرده اند. کره شمالی نیم قرن پیش کشوری قدرتمندتر از کره جنوبی بود اما روابط سیاسی بسیار مناسب کره جنوبی با کشورهای پیشرفته و البته سیاست های اقتصادی بسیار کارامد این کشور را به یکی از ثروتمندترین و شکوفاترین کشورهای جهان تبدیل کرده است در حالیکه همسایه شمالی اش نه تنها در مرزهایش محبوس گشته بلکه رسما تبدیل به یکی از فقیرترین کشورهای جهان شده است

این مساله امروز در حال روی دادن برای ایران است. این کشور تا سال 1979 میلادی روابطی نسبتا مناسب با جهان غرب داشت. پس از انقلاب سال 1979 میلادی اما، ایران بطور کامل از غرب روی برگرداند و به دشمنی تمام عیار با آمریکا و بریتانیا پرداخت. جنگ هشت ساله این کشور و عراق و روابط نامطلوب ایران با دنیای پیشرفته باعث شد که ایران از مزیت واردات علم و فناوری و جدب سرمایه برای پروژه های ملی به ویژه در بخش نفت و گاز که شاهرگ حیاتی کشور به شمار می رود محروم گردد

این مسئله باعث پیشی گرفتن سریع همسایگان ایران از این کشور شده است. به عنوان مثال، ترکیه که تا سال 1979 به شدت از نظر اقتصادی از ایران عقب مانده بود، بدون داشتن منابع نفت و گاز قابل مقایسه با ایران توانسه است نه تنها از ایران پیشی بگیرد بلکه امروز ترکیه عضو گروه بیست (بیست قدرت اقتصادی برتر جهان) بوده و به دلیل ارتباط آسان به شرکت های فناوری برتر در جهان موفق به توسعه صنایع داخلی اش شده است

روابط ایران نه تنها با کشورهای پیشرفته جهان، بلکه حتی با همسایگانش نیز نامناسب به نظر می رسد. اولین مشکل ایران در منطقه داشتن دشمنی تمام عیار مانند اسرائیل است که همیشه تهدیدی بزرگ برای ایران به شمار می رود. هر چند این دشمنی در ابتدا توسط ایران آغاز شد، اما اسرائیل همیشه آماده ضربه زدن به ایران است. البته دشمنی با اسرائیل می تواند برای دولت ایران طرفدارانی را در داخل و خارج از مرزهایش بوجود آورد اما باعث گرم شدن روابط اعراب با ایران نشده است

امروز حتی کشورهایی که بصورتی سنتی و برای استفاده سیاسی در مقابل غرب از ایران حمایت می کردند (مانند چین و روسیه) و حتی کشورهایی که خریداران عمده نفت ایران را تشکیل می دهند (مانند کره جنوبی و ژاپن) نیز برای حفظ روابط خود با آمریکا و اتحادیه اروپا تلاش می کنند از ایران فاصله گرفته و خود را هر چه بیشتر با تحریم های سازمان ملل متحد، آمریکا و اتحادیه اروپا همراه کنند

به نظر می رسد ایران با تجدید نظر نکردن در سیاست های فعلی به سمتی می رود که چیزی جز انزوای هر چه بیشتر انتظار این کشور را نمی کشد. آینده ایران و نحوه رفتار آینده جهان با این کشور هنوز در هاله ای از ابهام قرار دارد و حتی ممکن است ایران را در مقابل ابرقدرت ها قرار دهد. آینده ای که شاید بسیاری از ایرانیان داخل و خارج از کشور از آن وحشت دارند

چیزی که امروز به وضوح می توان مشاهده کرد این است که ایران در حال حرکت به سمت انزوای روزافزون است، انزوایی که می تواند هزینه ای سنگین برای این کشور به دنبال داشته باشد